پُرسا | تکمیل پرسش‌نامه

پرسشنامه کودک

با سلام خدمت شما مادر عزیز

پرسشنامه‌ی حاضر در راستای کمک به آینده‌ی سلامت روان کودک

شما تهیه‌شده است و همراهی‌تان می‌تواند نقش بسزایی در این امر داشته باشد. لذا

خواهشمندیم درصورتی‌که کودک 4 تا 7 سال دارید در کمال صداقت به سؤالات پرسشنامه

پاسخ دهید. نتایج تحقیق تنها در بررسی‌های علمی استفاده می‌شود و نیازی به ثبت‌نام

و نام خانوادگی شما نمی‌باشد و اطلاعات کاملاً محرمانه است.

ازهمکاری شما سپاس‌گزاریم

سن

سطح تحصیلات:

	دیپلم	فوق‌دیپلم	لیسانس	فوق‌لیسانس	دکتری	سایر
سطح تحصیلات

وضعیت تاهل:

	متاهل	مجرد	تک والد
وضعیت تاهل

وضعیت اشتغال:

	خانه‌دار	شاغل تمام وقت	شاغل پاره وقت	سایر
وضعیت اشتغال

تعداد فرزندان

جنسیت هرفرزند

منطقه محل سکونت

درآمد خانواده

اطلاعات کودک

سن

جنسیت

	دختر	پسر
جنسیت

مقطع تحصیلی

	مهدکودک	پیش دبستان	دبستان
مقطع تحصیلی

پرسشنامه 1

	هرگز	به ندرت	گاهی اوقات	اکثر اوقات	همیشه
فرزندم هنگام صحبت با دیگران به آنها نگاه می کند
فرزندم به دوستی که رنج دیده باشد ،کمک می کند
فرزندم دوستی را که غمگین است ،دلداری می دهد
وقتی که فرد دیگری کارش خوب باشد ، فرزندم احساس خوشحالی می کند
فرزندم به دیگران میگوید که چقدر خوب هستند
فرزندم به سراغ دیگران می رود و سر صحبت را با آنان باز می کند
فرزندم،وقتی کسی کاری برایش انجام می دهد ،خوشحال می شود واز او تشکر می کند
فرزندم دوستانش را دلداری میدهد
وقتی که دیگران صحبت می کنند فرزندم به آنها نگاه می کند
فرزندم چیزهایی را که دارد با دیگران قسمت می کند
فرزندم از اشیای دیگران طوری مراقبت می کند که انگارمال خودش هستند
فرزندم از اطرافیان می پرسد آیا کمک می خواهند
فرزندم از کمک به دیگران خوشحال می شود
فرزندم وقتی کسی را اذیت می کند بعدا متاسف می شود
فرزندم به کسانی که با او خوب هستند ،خوبی می کند
فرزندم از اطرافیان احوالپرسی کرده وجویای کار آنها ومسایلی از این قبیل می شود
فرزندم از لطیفه های دیگران وداستان های خنده آور آنها خنده اش می گیرد
فرزندم هنگامی که یک نفر صحبت می کند ،وسط صحبت او می پرد و صحبتش را قطع می کند
به چیزهایی که متعلق به فرزندم نیست ، بدون اجازه دست می زند یا آنها را بر می دارد
فرزندم وقتی که فرد دیگری کارش خوب باشد ،احساس خشم یا حسادت می کند
فرزندم زیر قولش می زند
فرزندم برای بدست آوردن چیزی که می خواهد دروغ می گوید
فرزندم دیگران را مسخره می کند
فرزندم از خودش صداهایی درمی آورد که دیگران را ناراحت می کند (مثل آروغ زدن، بینی راباﻻ کشیدن)
فرزندم با صدای خیلی بلند حرف می زند
فرزندم به دیگران حسودی می کند
فرزندم آنقدر نزد اطرافیان می ماند که از آمدنش خسته شوند
فرزندم بیش ازحد موضوعی را توضیح میدهد
دیگران را تهدید می کند ومثل آدم های قلدر با آن ها رفتار فرزندم می کند
فرزندم به آسانی عصبانی می شود
فرزندم مثل رئیس ها رفتارمی کند( یعنی برای انجام کارها به جای خواهش،به دیگران دستور میدهد)
فرزندم اغلب اوقات نق می زند یا شکایت می کند
فرزندم وقتی عصبانی هست به دیگران سیلی می زند یا با آن ها کتک کاری می کند
فرزندم به بچه های دیگر چشم غره می رود
فرزندم بر دیگران خرده میگیرد تا آنها را عصبانی کند
فرزندم عمدا دیگران را آزرده می کند وسعی می کند ناراحتشان کند
فرزندم یکدنده ولجبازاست
فرزندم احساساتش رانشان میدهد( یعنی اگر از کسی عصبانی باشد یا خوشش بیاید به اومی گوید)
فرزندم زیاد دعوا ومرافعه می کند
فرزندم آنقدر سربه سر دیگران می گذارد که آزرده شوند
فرزندم همیشه دوست دارد در هرکاری نفر اول باشد
فرزندم فکرمی کند همه چیز را می داند
فرزندم طوری رفتارمی کند که انگار بهتر از دیگران است
فرزندم سعی می کند که از همه بهتر باشد
فرزندم دوست داردرئیس باشد
به نظر فرزندم برنده شدن یعنی همه چیز
فرزندم دوستان زیادی دارد
فرزندم دوست دارد تنها باشد
فرزندم می ترسد با دیگران صحبت کند
فرزندم می داند که چطور دوست پیدا کند
فرزندم فکر می کند که اطرافیان به او نیش وکنایه می زنند ،درحالی که چنین نمی کنند
فرزندم غالبا دوستانش رامی بیند
فرزندم به تنهایی بازی می کند
فرزندم إحساس تنهایی می کند
فرزندم در بازی با بچه های دیگر شرکت می کند

پرسشنامه2

	قطعا صدق نمی‌کند	تا حدی صدق نمی‌کند	مطمئن نیستم	تا حدودی صدق می‌کند	قطعا صدق می‌کند
من رابطه ای گرم و صمیمی با فرزندم دارم.
به نظر می رسد من و فرزندم همیشه در حال درگیری هستیم.
اگر فرزندم آشفته و نگران باشد با وجود من آرامش پیدا می کند.
فرزندم از نوازش یا لمس کردن خوشش نمی آید.
فرزندم برای ارتباط من و خودش ارزش قائل است.
وقتی فرزندم را تصحیح می کنم به نظر می رسد که خجالت می کشد.
وقتی فرزندم به کمک احتیاج دارد کمک مرا نمی پذیرد.
وقتی فرزندم را تشویق و تحسین می کنم خوشحال می شود.
فرزندم به شدت نسبت به جدا شدن از من واکنش نشان می دهد.
فرزندم به راحتی مسایل مربوط به خودش را با من در میان می گذارد.
فرزندم شدیدا به من وابسته است.
فرزندم خیلی زود از دست من عصبانی می شود.
فرزندم سعی می کند مرا راضی نگه دارد.
فرزندم احساس می کند که من با او ناعادلانه رفتار می کنم.
فرزندم زمانی که واقعا نیاز به کمک ندارد از من می خواهد تا به او کمک کنم.
می توانم احساسات فرزندم را به راحتی درک کنم.
فرزندم مرا تنبیه کننده و انتقادگر می داند.
وقتی که با بچه های دیگر صحبت می کنم یا وقتی را با آنها می گذرانم فرزندم احساس آزردگی می کند.
وقتی سعی می کنم به فرزندم اصول تربیتی را آموزش دهیم مقاومت می کند یا عصبانی می شود.
وقتی فرزندم رفتار بدی انجام می دهد نسبت به نگاه یا تن صدای من واکنش نشان می دهد.
رسیدگی به فرزندم تمام انرژی مرا می گیرد.
من متوجه شده ام فرزندم رفتارهای من یا شیوه انجام کارها را از من تقلید می کند.
وقتی فرزندم با بدخلقی از خواب برمی خیزد می دانم که یک روز طولانی و سخت را در پیش رو دارم.
احساسات فرزندم نسبت به من می تواند غیرقابل پیش بینی باشد یا ناگهان تغییر کند.
با اینکه تمام تلاشم را می کنم باز هم نمی توانم با کودکم کنار بیایم.
وقتی با یکدیگر نیستیم دائما به فرزندم فکر می کنم.
فرزندم وقتی چیزی از من می خواهد، نق می زند یا گریه می کند.
فرزندم مرا فریب می دهد یا زیرکانه با من رفتار می کند.
فرزندم به راحتی احساسات و تجربیاتش را با من در میان می گذارد.
شیوه ی رفتارم با فرزندم، به من به عنوان یک والد احساس موثر بودن و اعتماد به نفس می دهد.
مطمئن نیستم بهترین شیوه برای تربیت فرزندم چیست.
فرزندم مرا عصبانی می کند.
فرزندم به راحتی می تواند با انتقاد و خرده گیری از من باعث آزارم شود.

پرسشنامه3

	کاملا مخالفم	مخالفم	ممتنعم	موافقم	کاملا موافقم
به دلیل استفاده از گوشی هوشمند از انجام کارهای برنامه ریزی شده باز می مانم.
به دلیل استفاده از گوشی هوشمند،به سختی می توانم در کلاس،موقع کار یا هنگام انجام تکالیف،تمرکز داشته باشم.
به دلیل استفاده بیش از حد از گوشی هوشمند،سردرد خفیف یا تاری دید دارم.
وقتی از گوشی هوشمند استفاده می کنم مچ دست یا پشت گردنم درد میگیرد.
به دلیل استفاده بیش از حد از گوشی هوشمند،احساس خستگی می کنم یا خواب کافی ندارم.
در حین استفاده از گوشی هوشمند احساس راحتی و آرامش می کنم.
در حین استفاده از گوشی هوشمند احساس شادی و هیجان دارم.
در حین استفاده از گوشی هوشمند احساس اطمینان و اعتماد به نفس دارم.
احساس می کنم با استفاده از گوشی هوشمند از استرس و فشار رها میشوم.
انجام هیچ کاری به اندازه استفاده از گوشی هوشمند برایم لذتبخش نیست.
زندگی من بدون گوشی هوشمند پوچ و بی معنی است.
در حین استفاده از گوشی هوشمند بیشترین آزادی ممکن را حس میکنم
استفاده از گوشی هوشمند مفرح ترین کاری است که میتوان انجام داد.
بدون گوشی هوشمند بودن برایم غیرقابل تحمل است
وقتی گوشی هوشمند همراهم نیست بی تاب و مضطرب می شوم
حتی وقتی از گوشی هوشمندم استفاده نمی کنم،فکر و ذهنم درگیر آن است.
حتی زمانی که زندگی روزمره ام تا حد زیادی تحت تاثیر گوشی هوشمندم است،دست از استفاده آن نمی کشم
در حین استفاده از گوشی هوشمند از اینکه کسی مزاحمم شود آزرده می شوم.
وقتی برای رفتن به دستشویی عجله دارم گوشی هوشمندم را با خود حتی به آنجا هم می برم.
احساس بسیار خوبی دارم که از طریق استفاده از گوشی هوشمند می توانم با افراد بیشتری برخورد داشته باشم.
اینکه نتوانم از گوشی هوشمندم استفاده کنم به اندازه از دست دادن یک دوست، دردناک است.
احساس میکنم دوستان مجازی ام، من را بیشتر از دوستانی که در دنیای واقعی دارم، درک میکنند.
احساس می کنم روابط من با دوستان مجازی‌ام صمیمی‌تر از دوستان واقعی‌ام است
دائماً گوشی هوشمندم را چک می کنم تا مکالمات بین افراد در تلگرام، اینستاگرام یا ... را از دست ندهم.
بلافاصله بعد از بیدارشدن به شبکه های اجتماعی مثل تلگرام، اینستاگرام، توییتر، فیسبوک یا... سر می زنم.
گفتگو با دوستان مجازی ام را به بیرون رفتن و گذراندن وقت با دوستان واقعی و اعضای خانواده ترجیح میدهم.
جستجو از طریق گوشی هوشمندم را به پرسیدن از دیگران، ترجیح میدهم
باتری کاملا شارژ شده گوشی هوشمندم، در مدت زمانی کمتر از یک شبانه روز خالی می شود.
از گوشی هوشمندم بیشتر از آنچه مدنظرم بوده استفاده میکنم.
درست پس از پایان استفاده از گوشی هوشمندم، به شدت تمایل دارم دوباره از آن استفاده کنم
بارها تلاش کردم استفاده از گوشی هوشمند را کاهش دهم، اما هیچگاه موفق نشدم.
همیشه فکر می کنم باید استفاده از گوشی هوشمند را کاهش دهم.
اطرافیانم میگویند بیش از حد از گوشی هوشمند استفاده میکنم

پرسشنامه 4

نخستين عكس العمل شما دربرابر هرپاسخ بهترين پاسخ شماست.

	کاملا موافقم	موافقم	مطمئن نیستم	مخالفم	کاملا مخالفم
وقتي فرزندم چيزي را مي خواهد معمولا سعي مي كند آنرا بدست بياورد.
فرزندم آنقدر فعال است که مرا به کلی درمانده می کند.
فرزندم نامنظم به نظر مي رسد و به سادگی حواسش پرت میشود.
نسبت به اغلب بچه هاي ديگر ،توجه و تمرکز برای فرزندم مشکل است
فرزندم ميتواند بيش از ده دقيقه با يك اسباب بازي خودرا مشغول كند.
بيش ازانتظار من حواس فرزندم پرت است.
فرزندم فعالتر ازحد انتظار من است.
هنگام لباس پوشيدن يا حمام رفتن، فرزندم مدام وول مي زند وايجاد ناراحتي مي كند.
وقتي فرزندم چيزي مي خواهد ،میتوان به آسانی او را منصرف کرد
فرزندم كمتر كارهايي را انجام مي دهد كه بتواند مراخوشحال كند.
بیشتر مواقع احساس میکنم که فرزندم دوست دارد و دلش میخواهد پیش من باشد
گاهي احساس مي كنم فرزندم دوست ندارد و دلش نمی خواهد پیش من باشد.
گشاده رويي فرزندم نسبت به من كمترازآن است كه انتظار دارم.
وقتي كارهايي براي فرزندم انجام می دهم احساس میکنم که ارزش زیادی برای آنها قائل نیست

كدام يك ازجمله هاي زير فرزند شما رابهتر توصيف مي كند:

1-هميشه دوست دارد بامن بازي كند.
2-تقريبا هميشه دوست دارد بامن بازي كند
3-گاهي دوست دارد بامن بازي كند.
4-معمولا دوست ندارد بامن بازي كند.
5-تقريبا هرگزدوست ندارد بامن بازي كند.

ناراحتي وگريه هاي فرزند من:

1-بسيار كمتر ازآن است كه من انتظار داشته ام.
2-كمتر ازآن است كه من انتظار داشته ام.
3-تقريبا همان اندازه است كه من انتظار داشته ام.
4-بيش ازآن است كه من انتظارداشته ام.
5- تقريبا دايمي است.

پرسشنامه4

	کاملا موافقم	موافقم	مطمئن نیستم	مخالفم	کاملا مخالفم
به نظر ميرسد ناراحتي وگريه فرزند من ازاغلب بچه هاي ديگر بيشتر است
وقتي فرزندم بازي مي كند اغلب لبخند نمي زند يا نمي خندد
وقتي ازخواب بيدار مي شود معمولا بدخلق است
احساس مي كنم كه فرزندم بسيار دمدمي است وبه آساني برافروخته مي شود.
-ظاهرفرزندم تاحدي متفاوت ازچيزي است كه انتظار داشته ام واين مساله گاهي مرا ناراحت مي كند
به نظر مي رسد كه فرزندم برخي ازچيزهايي كه قبلا يادگرفته فراموش مي كند ودوباره كارهايي راانجام مي دهد كه مخصوص بچه هاي كم سن است.
به نظر نمي رسد كه فرزندم بتواند با همان سرعتي ياد بگيرد كه بيشتر بچه هاي ديگر ياد مي گيرند.
به نظر نمي رسد كه فرزندم اندازه بچه هاي ديگر بخندد.
تعداد بسيار كمي از كارهاي فرزندم مرا ناراحت مي كند.
توانايي فرزندم در حد انتظار من نيست.
فرزندم در آغوش گرفتن وناز ونوازش را زياد دوست ندارد.
وقتي فرزندم را از بيمارستان به منزل آوردم ترديد داشتم كه توانايي مراقبت از اورا داشته باشم.
والد بودن سختر از آن است كه مند انتظار داشتم.
وقتي ازفرزندم مراقبت مي كنم خود را تواناتر وبالاتر از هر چيز احساس مي كنم.
نسبت به بيشتر بچه ها ،عادت به تغييرات در برنامه ها يا تغييرات در منزل،براي فرزندم سخت تر است.
وقتي چيزي را كه دوست ندارد اتفاق مي افتد،فرزندم عكس العمل شديدي از خود نشان مي دهد.
گذاشتن فرزندم بايك پرستار در منزل معمولا مشكل است.
در برابر كوچكترين چيزها ،فرزندم به آساني برافروخته مي شود.
صداهاي بلند ونور زياد توجه فرزندم را به آساني جلب مي كنند وعكس العمل شديدي از خود نشان مي دهد.
تنظيم برنامه خواب وغذاي فرزندم سخت تر از آن بود كه انتظار داشتم.
معمولا فرزندم مدتي از يك اسباب بازي جديد اجتناب مي كند قبل از آن كه با آن بازي كند.
براي فرزندم بسيار سخت است ومدت ها طول مي كشد تابه چيزهاي جديد عادت كند.
وقتي فرزندم باغريبه ها مواجه مي شود احساس ناراحتي نمي كند.

فرزندم وقتي برافروخته مي شود:

1-به آساني آرام مي شود.
2-ايجاد آرامش دراوسخت تر از آن است كه من انتظار داشتم.
3-آرام كردن او مشكل است.
4-آرام كردن اوبسيار مشكل است.
5-هيچ يك از كارهاي من به آرام كردن اوكمك نمي كند.

به اين نتيجه رسيده ام كه وادار كردن يا منع كردن فرزندم ازانجام كاري:

1-بسيار سخت تر ازحد انتظار من است.
2-كمي سخت تر ازحد انتظار من است.
3-تقريبا به اندازه انتظار من سخت است.
4-كمي آسان تر ازحد انتظار من است.
5- بسيار آسان تر ازحد انتظار من است.

بادقت فكر كنيد وتعداد كارهايي كه فرزندتان انجام مي دهد وباعث ناراحتي شما مي شوند مشخص كنيد . مانند اتلاف وقت،گوش ندادن به حرف،فزون-فعالي،گريه،ايجادمزاحمت،دعوا،نق وگريه.

1- 1تا3 مورد
2- 4تا5 مورد
3- 6تا7 مورد
4- 8تا9 مورد
5- 10مورد و بیشتر

گريه كردن فرزندم معمولا :

1-كمتر از2دقيقه طول مي كشد.
2 -2تا5دقيقه طول مي كشد.
3- 5تا10دقيقه طول مي كشد.
4- 10تا15دقيقه طول مي كشد.
5- بيش از 15دقيقه طول مي كشد.

پرسشنامه4

	کاملا موافقم	موافقم	مطمئن نیستم	مخالفم	کاملا مخالفم
بعضي ازكارهاي فرزندم به شدت مرا ناراحبت مي كنند.
مشكلات مربوط به سلامت فرزندم ،بيش ازحد انتظار من است.
مشكلات مربوط به سلامت فرزندم ،بيش ازحد انتظار من است.
هراندازه فرزندم بزرگ تر ومستقل تر مي شود،نگراني من هم از اين كه آسيب ببيند يا دچار ناراحتي شود،افزايش مي يابد.
بزرگ كردن فرزندم بيش از حد انتظار من درد سرهايي ايجاد كرده است.
به نظر مي رسد كه مراقبت از فرزندم بسيار سخت تر از بچه هاي ديگر است.
فرزندم دايم به من آويزان است.
خواسته هاي فرزندم از من بيشتر ازاغلب بچه هاي ديگر است.
بدون برخورداري از كمك ديگران ،نمي توانم تصميم بگيرم.
مشكلات من در بزرگ كردن فرزندم بسيار بيشتر از حد انتظار من است.
از والد بودن(پدر يا مادر)لذت مي برم.
وقتي مي خواهم فرزندم كاري را انجام دهد يا انجام ندهد،احساس مي كنم كه اغلب موارد موفق هستم.
وقتي آخرين فرزندم را از بيمارستان به خانه آوردم احساس كردم كه نمي توانم آن طور كه فكر مي كردم از وي مراقبت كنم وبه كمك ديگران احتياج داشتم.
اغلب احساس مي كنم كه نمي توانم كارها را به خوبي انجام دهم.

وقتي به خودم به عنوان يك والد فكر مي كنم عقيده دارم كه:

1-مي توانم از عهده هر چيزي كه اتفاق مي افتد برآيم.
2- مي توانم از عهده اغلب چيزها به خوبي برآيم.
3-گاهي ترديد دارم اما فكر مي كنم كه از عهده اغلب چيزها بدون هيچ مسئله اي بر مي آيم.
4-ترديد دارم كه بتوانم ازعهده كارها برآيم.
5-فكر نمي كنم كه به هيچ وجه بتوانم ازعهده كارها برآيم.

احساس مي كنم كه من:

1-والد بسيار خوبي هستم.
2-بهتر ازيك والد متوسط هستم.
3-يك والد متوسط هستم.
4-كسي هستم كه براي والد بودن مشكلاتي دارد.
5- يك والد خوب نيستم.

بالاترين سطح تحصيلي خود را (پدر)مشخص كنيد:

1-كلاس اول تا هشتم
2-كلاس 9تا 12
3-مدرسه حرفه اي يا هر فوق ديپلم ديگر
4- ليسانس
5-فوق ليسانس يا رشته هاي تخصصي

بالاترين سطح تحصيلي خود را (مادر)مشخص كنيد:

1-كلاس اول تا هشتم
2-كلاس 9تا 12
3-مدرسه حرفه اي يا هر فوق ديپلم ديگر
4- ليسانس
5-فوق ليسانس يا رشته هاي تخصصي

فهميدن آنچه فرزند شما مي خواهد يا نياز دارد ،تا چه اندازه اي براي شما آسان است.

1-خيلي آسان
2-آسان
3-سخت
4- بسيار سخت
5- معمولا نمي توانم مساله را بفهمم

پرسشنامه4

	کاملا موافقم	موافقم	مطمئن نیستم	مخالفم	کاملا مخالفم
خيلي طول مي كشد تاوالدين به احساسات گرم وصميمي نسبت به فرزندان خود دست يابند.
من انتظار داشتم كه احساساتم نسبت به فرزندم، گرم تر وصميمي تر از احساس كنوني ام باشد واين مساله مرا ناراحت مي كند.
گاهي فرزندم فقط براي اين كه مرا آزار دهد ،كارهاي ناراحت كننده مي كند.
وقتي جوان بودم بغل كردن يا مراقبت كردن ازكودكانم هرگز برايم راحت نبود.
فرزندم مي داند كه من مادر (ياپدر) اوهستم وازمن بيشتر از ديگران انتظار دارد.
تعدا فرزندان من در حال حاضر بسيار زياد است.
بيشتر وقت زندگي من،صرف كارهايي براي فرزندم مي شود.
هرگز انتظار نداشتم كه بخش عمده اي از زندگيم را براي رفع احتياجات فرزندم صرف كنم.
احساس مي كنم كه مسئوليت هايم به عنوان والد (مادر ياپدر)مرا در دام خود اسير كرده اند.
اغلب احساس مي كنم كه زندگيم وقف ارضاي نياز هاي فرزندم شده است.
از وقتي اين بچه به دنيا آمده نتوانسته ام كارهاي جديد ومتفاوت را انجام دهم.
ازوقتي بچه دار شده ام احساس مي كنم كه هرگز نتوانسته ام كارهاي مورد علاقه ام را انجام دهم.
به سختي مي توانم در منزلمان جايي را پيدا كنم تا بتوانم در آنجا تنها باشم.
وقتي درباره خودم به عنوان والد (پدر يامادر) فكر مي كنم اغلب احساس بدي نسبت به خود دارم يا احساس گنهكاري مي كنم.
درمورد آخرين لباسي كه براي خودم خريدم احساس ناراحتي مي كنم.
وقتي فرزندم بيش از حد ناراحتي يا بد رفتاري مي كند،خود را مسئول مي دانم ومانند اين است كه كاري را به درستي انجام نداده ام.
هر باركه فرزندم اشتباه مي كند ،خود را واقعا مقصر مي دانم.
اغلب درباره چگونگي احساسم نسبت به فرزندم احساس گناه مي كنم.
چيزهاي بسيار كمي در مورد زندگيم مرا نگران مي كنند.
پس از ترك بيمارستان با نوزادم غمگين تر وافسرده تر از آن بودم كه انتظار داشتم.
وقتي نسبت به فرزندم عصباني مي شوم درنهايت احساس گناه مي كنم ،اين احساس مراناراحت مي كند.
تقريبا يك ماه پس ازاينكه فرزندم راازبيمارستان به خانه آوردم احساس كردم كه بيش ازحد انتظارغمگين وافسرده ام.
ازوقتي فرزندم به دنياآمده ،ازكمك وحمايت همسرم (يادوستان )درحدي كه انتظار داشتم برخوردارنبودم.
بچه دارشدن بيش ازحدانتظار مشكلاتي رادرروابط باهمسرم ايجادكرده است .
ازوقتي بچه دارشده ام من وهمسرم (يادوستانم) نتوانسته ايم بسياري ازكارهاراباهم انجام دهيم
ازوقتي بچه دارشده ام من وهمسرم آنطوركه ازيك خانواده انتظار مي رود اوقات زيادي راباهم نمي گذرانيم.
ازوقتي آخرين فرزندم به دنيا آمده نسبت به مسائل جنسي رغبت كمتري دارم.
به نظر مي رسدبچه دارشدن تعدادمسايلي راكه باخانواده همسر وخويشاوندان داشته ايم افزايش داده است.
من احساس مي كنم كه تنها وبدون دوست هستم.
وقتي به مهماني مي روم معمولا انتظار ندارم كه به من خوش بگذرد.
رغبت وتوجه من نسبت به ديگران مانند گذشته نيست.
اغلب احساس مي كنم كه افراد همسالم ازمعاشرت به من خوششان نمي آيد.
وقتي درمراقبت ازفرزندانم بامشكلي مواجه مي شوم افرادزيادي هستند كه مي توانم ازآنها كمك يا راهنمايي بخواهم.
ازوقتي بچه دارشده ام كمتر مي توانم دوستانم راببينم يادوستان جديدي پيداكنم.
درشش ماه گذشته بيمارتر ازمعمول بوده ام يابيش ازحدمعمول درد ورنج داشته ام.
ازلحاظ جسماني حالم اغلب خوب است.
بچه دارشدن تغييراتي درخواب من ايجاد كرده است.
چيزها برايم مانندگذشته لذت بخش نيستند.

از وقتي بچه دارشده ام

1-اغلب بيماربوده ام
2-حالم زيادخوب نبوده است
3-حالم خوب نبوده است
4-وضع سلامتم تغييرنكرده است
5-وضع سلامتم بهترشده است.

درخلال 12ماه گذشته آياهيچ يك ازوقايع زيربراي خانواده بلا فصل شما رخ داده است؟

خواهشمنديم هررويدادي كه به وقوع پيوسته است باگذاشتن علامت ضربدرروي شماره مقابل آنرامشخص كنيد.

	طلاق	آشتی زن و شوهر	ازدواج	جدایی موفقت	حاملگی	نقل مكان خويشاوندان ديگر به خانه شما	افزايش قابل ملاحظه درآمد (20درصد يابيشتر)	بدهي قابل ملاحظه	اسباب كشي به محل جديد	ترفيع دركار	كاهش قابل ملاحظه درآمد	مشكلات مربوط به الكل ياموادمخدر	مرگ يك دوست نزديك خانواده	شروع يك كارجديد	ورود به يك مدرسه جديد	اختلاف با مافوق درمحل كار	اختلاف بامعلمان درمدرسه	مشكلات قانوني	مرگ يكي از اعضاي بلا فصل خانواده	هیچکدام
درخلال 12ماه گذشته آياهيچ يك ازوقايع زيربراي خانواده بلا فصل شما رخ داده است؟

از 6